خب
من و مادرم تا قبل از بحث جهیزیه تقریبا در تمامی مسائل وجه اشتراک داشتیم
اما امان از این جهیزیه
اولین مشکل: حرف مردم
واقعاااا این ی مورد رو اصلا نمی تونم درک کنم
مثلا من میگم فلان چیز رو احتیاجی بهش ندارم یا فوقش سالی یبار نیاز بهش پیدا کنم
و مادر گرامی در جواب: الان مردم چی میگن!
مثلا من نخوام زود پز بگیرم و غذا رو توی قابلمه درست کنم
زندایی بیاد پشت سرم حرف بزنه که آیه رو دیدین توی قابلمه غذا درست میکنه واه واه!!
خب با عرض پوزش به درک!
دومین مشکل: کالای ایرانی یا خارجی
من هر کالای ایرانی رو نمیخرم ولی کالای با کیفیت ایرانی رو میخرم
مثلا مشخصات اتو پارس خزر رو خوندم و دیدم اتوی خوبیه و هم چنین نظرات کاربرها
بعد ب مادرم میگم ، میگه پس چجور فلان مارک خارجی دوبرابر قیمت داره خب حتما چیز بهتریه !!
وبعد من میرم رو منبر و دوساعت سخنرانی ایراد میکنم تا مادر گرامی قانع میشه و میریم میخریم
سومین مشکل: این رو بخر همه میخرن!!
به عنوان مثال ست آشپزخونه قیمتش یه تومن به بالاس چرا؟
واسه اینکه همه چی یه رنگ باشه
و من میرم دونه دونه رنگی رنگی های خوشکل میخرم و قیمتش میشه 200 تومن
و مادر در جواب همه میرن ست میخرن!
من در حال کشیدن موهام: خب من به همه چکار دارم اشپزخونه خودمه:( والا
حالا خداروشکر مادر گرامی اینستا ندارن و این حرفاشون نتیجه نشستن در جمع 5+1 (متشکل از خواهر شوهر ، خواهر ، زن همسایه، زن برادر، دختربرادر پسرعمه ی پدر زن داداش بقالی سرنبش)
وقتی توی اینستا میچرخم خونه های یه شکل میبینم که حتی از داخل دستشویی و حمام هم عکس گرفتن و پزشو دادن!!
و زیرش می نویسن جهاز مهسااا جون به مبلغ 200 میلیون!!
از صمیم قلب دلم به حالشون میسوزه
وقتی چیزهای ضد ارزش ارزشمند بشن و تبدیل به بخش مهمی از زندگی شن یعنی فاجعه!! یعنی کمرنگ شدن خدا
یعنی کمرنگ شدن آرامش حقیقی
مادر من که دنیامه این حرف ها رو از سر دلسوزی ومهر مادری میزنه چون میخواد تحت هر شرایطی برای دخترش سنگ تموم بزاره
ولی من وقتی روزی مادر بشم به دخترم یاد میدم که از داشته هاش لذت ببره
پیامبر مهربانی ها میفرمایند: هرکه به آنچه خدا روزی اش کرده راضی باشد از زندگی خود لذت میبرد
وقتی از زندگیش لذت ببره یعنی براش سنگ تموم گذاشتم
وقتی تلاش کرد که بشه
رنگ خدا
نه رنگ مردم :)
اونوقت براش سنگ تموم گذاشتم:)
درباره این سایت